دیکشنری
داستان آبیدیک
restoration to life
ɹɛstəɹe͡iʃən to la͡if
فارسی
1
عمومی
::
احیا، زنده سازی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RESTITUTION
RESTITUTION COEFFICIENT
RESTITUTION DAMAGES
RESTIVE
RESTIVELY
RESTIVENESS
RESTLESS
RESTLESS BRAIN WAVES
RESTLESS LEG SYNDROME
RESTLESSLY
RESTLESSNESS
RESTOCKING FEE
RESTORABLE
RESTORATION
RESTORATION ECOTOURISM
RESTORATION TO LIFE
RESTORATIONISM
RESTORATIONIST
RESTORATIONS
RESTORATIVE
RESTORATIVE ENVIRONMENT
RESTORATIVE JUSTICE
RESTORATIVE JUSTICE PROGRAM
RESTORATIVE SLEEP
RESTORE
RESTORE TO
RESTORE TRUST IN
RESTORER
RESTRAIN
RESTRAIN FROM
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید